آن روزها خوش بودیم. آن روزها که از هر بیست و چهار ساعت ،بیست و چهار بار میدیدمت ونمیدانستم که قرار است از آخرین باری که دیدمت ،چهار سال بگذرد.
آن روزها خوش بودیم.آنقدر که می آمدی و برای تنها عروسکم پدر میشدی و برای من تمام دنیا.
آن روزها خوش بودیم.آنقدر که غصه هایم را میان سینه ات پچ پچ میکردم و نمی دانستم که قرار است شبی غصه هایم را با قرص های آرامبخش فریاد کنم.
آن روزها خوش بودیم.....
Aseman64