پرسه در میان لحظه ها

یادداشت های روزانه Aseman.H(نویسند ه ی رمان تا آسمان)

پرسه در میان لحظه ها

یادداشت های روزانه Aseman.H(نویسند ه ی رمان تا آسمان)

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

اینروزا همه چی عجیب و غریب شده. از فضای مجازی بگیرین تا غیر مجازی.
دلمون میخواد همه چی حی و حاضر برامون محیا باشه.
غذاهای حاضر و آماده ...پول حاضرو آماده....کار حاضر و آماده.....دوستی های حاضری و آماده....
نه صبر داریم ...نه تحمل..
زحمت کشف هیچ کسی رو نمی خوایم به خودمون بدیم و لذتشو بچشیم....زیبایی هاشو بشناسیم....وچشم روی تلخی هاش ببندیم.
به قول مادرم همه چی رو کنسروی میخوایم.
که فقط درشو تق باز کنیم و یه دوست کامل....یا مثلا یه شوهر همه چی تموم از توش بپره بیرون
و هی بهمون لبخند بزنه...
هی قربون صدقمون بره...
هی بگه عشقم...
هی بگه عزیزم....
هی بگه هر چی تو امر کنی....
تو فقط کافیه لب تر کنی....
واقعا اینجوری می خوایم؟؟؟

  • Aseman Hamidi


.یک شب به او گفتم مرا دوست بدار.

خندید و با خنده به چشمهایم نگاه کردو گفت  من تورو دوست دارم.
 دوستم داشت؟. خوب اینرا که خودم هم میدانستم.
من دوست داشته شدن میخواستم  اما نه هر دوست داشتنی. میخواستم مرا در حد مرگ دوست بدارد و اویی که باز به چشمهایم نگاه کرد اما اینبار نخندید.
نخندید و این آخرین خواسته ام را هم اجابت کرد.

رمان جدید-aseman64
  • Aseman Hamidi