رمان جدید(یادگاری)
سرزمین مادری یا سرزمین پدری.
نمیدانم .اما ،ازمیربرای من ،وطن بود. روزی که وطنم را ترک کردم انگار قید شاهرگی درون قلبم را زدم.
یک انتحار ناموفق و منجر به مرگ قلبی .
آمدنم به ایران و خانه ی مادر هرگز ندیده ام
دگردیسی عظیمی برای من به دنبال داشت.
انگار که از آن کودک شاد و پر هیاهوی دوازده ساله تبدیل شده بودم به گونه ای سخت پوست در حال انقراض.
هر روز بیشتر از روز قبل کش می آمدم و این خاصیت مادامی که ترکش کردم در من هنوز زنده بود.
ولی با تمام این اوصاف ،همین سرزمین غریب و جادوئی....سرانجام شد سرزمین مادری ام و آنجا سرزمین پدری.